بسم الله الرحمن الرحیم
" رعنا و عماد زوج معمولی و شادی هستند. عماد معلم است و هر دو بازیگر تئاتر و در حال بازی در تئاتر «مرگ فروشنده» که به اقتباس از رمان معروف آرتور میلر، ساخته شده است. عماد و همسرش بر اثر یک اتفاق مجبور میشوند خانهشان را عوض کنند. مستأجر سابق خانهی جدید٬ زنی روسپی بوده. یک شب رعنا به خیال اینکه عماد پشت در است٬ آیفون درب را میزند و خودش به حمام میرود... یکی از مشتریان مستاجر سابق به راحتی وارد خانه میشود ،رعنا مورد تجاوز قرار میگیرد و ..."
بخشی از داستان آخرین ساخته فرهادی،فروشنده، که قریب به 18 میلیارد در سینماهای ایران فروخت و تبدیل به پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران شد.
مسعود فراستی دلیل فروش فروشنده را اینگونه میبیند:" اگر فروشنده میلیاردی میفروشد برای این فیلم محقر نیست؛ برای جایزه فرنگی و تم تجاوز آن است و دو بازیگر اصلیاش و ژست قلابی ضد خشونتش. "
فروشنده که داستان ادامه داری از فیلم های اخیر فرهادی است(درباره الی،جدایی نادر از سیمین، گذشته)، علی رغم ادعای کارگردان،فضای واقعی و رئالی از جامعه ایرانی به تصویر نمیکشد. این فیلم با دستمایه قرار دادن یکی از حساس ترین نقاط زندگی هر فردی یعنی ناموس و غیرت، خواهان خوانش جدیدی از این مقوله در جامعه سنتی و خانواده محور ایران است.در بخشی ازفیلم چنین گفت وگویی مطرح میشود:
"دانشآموز از معلم میپرسد: آقا مگه میشه یک انسان تبدیل به گاو بشه؟ و معلم پاسخ میدهد: بله، به تدریج."
این دیالوگ محور اتکای داستان فیلم است و اشاره به این دارد که تجاوز صورت گرفته نشات گرفته شده از محیط و جامعه است وبه مخاطبان نیز القا میشود که طرفین بی تقصیر بوده اند و در انتهای فیلم شخص متجاوز مظلوم و خانواده دار نشان داده میشود که به تدریج و متاثر از جامعه، از شخصیت انسانی خود عبور میکند.
بعید نیست که فرهادی در حال ارائهی یک الگوی اخلاقی و رفتاری کاملا مغایر با فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی باشد.
این فیلم علاوه بر محتوای نامانوس با جامعه ایران،حرف و حدیث هایی رانیز بخاطر سرمایه گذار اصلی پروژه بدنبال میکشد. «شیخه میاثه آل ثانی» هفت سالی است موسسه فیلم دوحه (DFI)را بنیاد گذاشته و با صرف دلارهای برآمده از پول نفت ،سرمایه گذار فروشنده اصغر فرهادی بود که شاید بخاطر مضمون خاص آن با حمایت این موسسه مواجه شد.
چندروز پیش بود که درهشتاد و نهمین مراسم اسکار جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان به فروشنده تعلق گرفت.
و همان جابود که پیام تبریک خواهر امیر قطر تا سرحد قلمداد کردن «فروشنده» به عنوان عاملی افتخارآفرین برای اعراب پیش رفت!
لازم به ذکراست که فرهادی ازاساتید حال حاضر این موسسه نیز میباشد.
سال گذشته نیز دلارهای همین موسسه قطری فیلمهایی مانند «محمد رسول الله» ساخته مجید مجیدی، «آدمکش» (از تایوان) و «کبوتری روی شاخه نشست» (برنده جایزه اول جشنواره ونیز) را از گردونه اسکار حذف نمود تا تولیدات بسیار ضعیف خود مانند «ذئب» از اردن و «موستانگ» از ترکیه را به مراسم اسکار برساند و پیش از آن نیز فیلم «تمبوکتو» از موریتانی را اسکاری نموده بود.
ویژگی مشترک فیلمهای یاد شده، ارائه تصویری تاریک و فلاکت بار از جوامع اسلامی و وارونه نمایاندن اسلام به عنوان ریشه خشونتها و تباهیها و بیعدالتیها در اینگونه جوامع بود.
جالب است بدانید دراولین بیانیه افتتاح مراسم آکادمی دو هدف مطرح شد که به شرح زیر است:
قانون مهاجرتی ترامپ نیز برای کسب اسکار مزید بر علت شد تا آنجا که روزنامه «گاردین» نیز پس ازمراسم اکادمی نوشت: «... به نظر میرسد آنچه جایزه اسکار را برای فرهادی به ارمغان آورد، رای اعتراضی به فرمان ترامپ برای ورود اتباع این کشورها بود! ... در واقع افزایش آرای اعضای آکادمی برای فیلم «فروشنده» به نوعی نمایش اعتراضی به فرمان مسافرتی ترامپ بود.»
در ابتدای یادداشت ذکرگردید که این فیلم منعکس کننده واقعیت های زندگی ایرانیان نیست،مطلب دیگری که براین موضوع صحه میگذارد نمایندگان فرهادی برای دریافت مجسمه اکادمی هستند.اقای فیروز نادری که به اذعان خودش به هیچ نوعی از مذاهب معتقد نیست و خدارانیز آنگونه که در مذاهب اشاره شده قبول ندارد و حتی خالقیت خداوند را نیز زیر سوال میبرد،درحالی که ایرانیان باستان نیز یگانه پرست بوده اند و خانم انوشه انصاری که در هیات بانویی ایرانی ظاهر نشد هرچند که طرح لباسش نقشه شهر مشهد،زادگاه ایشان،باشد!
درپایان به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی!!! دولت وقت متذکر میشوم که آخرین ساخته جناب آقای اصغر فرهادی نماینده شایسته ای برای سرزمین ایران اسلامی که باخون شهیدان بیشماری عجین شده است و دارای فرهنگی گهر بار و مفاخر بیشماری است،نبود هرچند موفق! به کسب اسکار و ... شده باشد.
وبه اصغر فرهادی و همفکران و حامیانش یادآور میشوم که صِرف نمایش سیاه نمایی تام از زندگی مردمان عزیز ایران برای کسب جوایزی مانند اسکار سرزیر برف کردن و پشت کردن به رسالت های هنرمندان راستین است.
اگر متوجه باشند فرق است بین افتخار آفرینی برای وطن و وطن فروشی...
والعاقبة للمتقین...